۱۳۹۴ خرداد ۷, پنجشنبه

پایه و اساس زندگی پربرکت و وافر

پایه و اساس زندگی پربرکت و وافر 

وقتی در اتحاد با عیسی مسیح تعمید یافتیم در واقع در اتحاد با مرگ او تعمید یافتیم . و ما نیز با او بر روی صلیب مصلوب گشته از تمامی گناهانمان پاک شدیم. پس اگر بخواهیم به عنوان یک مسیحی زندگی درستی در قبال بخشش گناهانمان داشته باشیم؛ که فیض مطلق خدا بود و ما کاری نکریم که لایق آن باشیم . باید اکنون با پاک نگه داشتن جسم خود و دوری از بردگی گناه شکرگذاری خود را اثبات کرده و به واقع در مسیح زندگی کنیم . چرا که تنها توقع خدا از ما این است که خود را به او تسلیم کرده و فقط از او اطاعت کنیم . چرا که با اینکار ما برده نیکی می شویم . 

در رومیان ۶: ۴ چنین می خوانیم : 
۴- پس با تعمید خود با او مدفون شدیم و در مرگش شریک گشتیم تا همان طوری که مسیح به وسیلهٔ قدرت پر شكوه پدر، پس از مرگ زنده شد، ما نیز در زندگی تازه‌ای به سر بریم. 

آیه ۶ از رومیان ۶ در واقع نشان دهنده اتفاقی است که در هنگام مسیحی شدن برای ما افتاد: 
۶- این را می‌دانیم كه آن آدمی كه در پیش بودیم با مسیح بر روی صلیب او كشته شد ‌تا نفس گناهكار نابود گردد و دیگر بردگان گناه نباشیم. 

حال که چنین شد وظیفه ما در کتاب مقدس اینچنین تعیین می شود. 

رومیان ۶: ۱۱-۱۴:همین‌طور شما نیز باید خود را نسبت به گناه مرده، امّا نسبت به خدا در اتّحاد با مسیح عیسی ‌زنده بدانید.۱۲- دیگر نباید گناه بر بدنهای فانی شما حاكم باشد و شما را مطیع هوسهای خود سازد.۱۳- هیچ‌یک از اعضای بدن خود را در اختیار گناه قرار ندهید تا برای مقاصد شریرانه بكار رود. بلكه خود را به خدا تسلیم نمایید و مانند کسانی‌که از مرگ به زندگی بازگشته‌اند، تمام وجود خود را در اختیار او بگذارید تا اعضای شما برای مقاصد نیكو بكار رود.۱۴-زیرا گناه نباید بر وجود شما حاكم باشد. چون شما تابع شریعت نیستید بلكه زیر فیض خدا هستید.


غلامان نیکی مطلق شویم :
 رومیان ۶: ۱۵-۲۳:آیا چون زیر فیض خدا هستیم و نه تابع شریعت، اجازه داریم گناه كنیم؟ نه، به هیچ وجه! ۱۶-مگر نمی‌دانید كه هرگاه شما خود را به عنوان برده در اختیار كسی بگذارید و مطیع او باشید، شما در واقع بردهٔ آن كسی هستید كه از او اطاعت می‌کنید، خواه بردگی از گناه باشد كه نتیجهٔ آن مرگ است و خواه اطاعت از خدا كه نتیجهٔ آن نیكی ‌مطلق می‌باشد.۱۷-امّا خدا را شكر كه اگر چه یک زمانی بردگان گناه بودید، ‌اكنون با تمام دل از اصول تعالیمی كه به شما داده شده، اطاعت می‌کنید.۱۸-و از بندگی گناه آزاد شده، بردگان نیكی ‌مطلق گشته‌اید. ۱۹-به‌خاطر ضعف طبیعی انسانی شما به طور ساده سخن می‌گویم: همان‌طور كه زمانی تمام اعضای بدن خود را برای انجام گناه به بردگی ناپاكی و شرارت سپرده بودید، اكنون تمام اعضای خود را برای مقاصد مقدّس به بردگی نیكی بسپارید.۲۰- وقتی شما بردگان گناه بودید، مجبور نبودید از نیكی مطلق اطاعت كنید.۲۱-از انجام آن کارهایی كه اكنون از آنها شرم دارید چه سودی بردید؟ زیرا عاقبت آن کارها مرگ است ۲۲-و اكنون از گناه آزاد گشته بردگان خدا هستید و در نتیجهٔ آن زندگی شما در این دنیا پر از پاكی و عاقبتش حیات جاودان است. ۲۳-زیرا مزدی كه گناه می‌دهد موت است، امّا خدا به کسانی‌ که با خداوند ما، مسیح عیسی متّحد هستند، به رايگان حیات جاودان می‌بخشد. 

۱۳۹۴ خرداد ۳, یکشنبه

چگونه دعا کنیم ؟

چگونه دعا کنیم ؟ 

آیاتی از انجیل که ما را به چگونگی طریقه صحیح دعا کردن راهنمایی می کنند . 


اول از همه نقش مهم روح القدس در دعاهای ما می باشد. چنانچه در رومیان ۸: ۲۶-۲۷ چنین می خوانیم : 
۲۶به همین طریق روح خدا در عین ضعف و ناتوانی، ما را یاری می‌کند؛ زیرا ما هنوز نمی‌دانیم چگونه باید دعا كنیم. امّا خود روح خدا با ناله‌هایی ‌كه نمی‌توان بیان كرد، برای ما شفاعت می‌کند ۲۷و آنكه قلبهای انسان را جستجو می‌کند، از نیّت روح آگاه است؛ چون روح‌‌القدس مطابق خواست خدا برای مقدّسین شفاعت می‌کند. 

دوم اینکه با صداقت و راستی در دعا خدا را بخوانیم .
مزمور ۱۴۵: ۱۸ : خداوند نزدیک کسانی است که با صداقت و راستی طالب او هستند. 

سوم اینکه با تظاهر دعا نکنید، بلکه خدا را قلبا در مکانی خاص بین خود شما و او ، خدا را بخوانید. چنانچه کتاب مقدس در متی ۶: ۵-۷ به ما متذکر می شود که : 
۵«وقتی دعا می‌کنید مانند ریاكاران نباشید. آنان دوست دارند در کنیسه‌ها و گوشه‌های خیابانها بایستند و دعا بخوانند تا مردم آنان را ببینند. یقین بدانید كه آنها اجر خود را یافته‌اند! ۶هرگاه تو دعا می‌کنی به اندرون خانهٔ خود برو، در را ببند و در خلوت، در حضور پدر نادیدهٔ خود دعا كن و پدری كه هیچ چیز از نظر او پنهان نیست، اجر تو را خواهد داد. ۷در وقت دعا مانند بت‌پرستان وِردهای بی‌معنی را تكرار نكنید، آنان گمان می‌کنند با تكرار زیاد، دعایشان مستجاب می‌شود. 

چهارم با ایمان اینکه خدا قادر است که انجام دهد دعا کنیم . 
متی ۲۱: ۲۲ : و هرچه با ایمان در دعا طلب كنید خواهید یافت.
فیلیپیان ۴: ۶ : نگران هیچ چیز نباشید، بلكه همیشه در هر مورد با دعا و مناجات و سپاسگزاری تقاضاهای خود را در پیشگاه خدا ابراز نمایید.

پنجم اینکه به اسم پسر خدا از او طلب کنیم ، چرا که مسیح به وعده خود به ایمانداران عمل خواهد کرد. 
یوحنا ۱۴: ۱۳-۱۴ :۱۳و هرچه به نام من بخواهید آن را انجام خواهم داد تا پدر در پسر جلال یابد. ۱۴اگر چیزی به نام من بخواهید آن را انجام خواهم داد. 

به امید اینکه دعاهای همه شما عزیزان اجابت شود. آمین 

۱۳۹۴ خرداد ۲, شنبه

زندگی مسیحی چیست ؟

زندگی مسیحی چیست ؟ 

درک زندگی تازه ما در مسیح و چگونگی آغاز رشد آن 
زندگی مسیحی با پذیرفتن عیسی مسیح و قبول محبت و بخشش خدا توسط ایمان آغاز می گردد. در نتیجه ما سه جنبه از وجود خود یعنی فکر ، احساسات و اراده خود را به یک شخصیت، یعنی شخص عیسی خداوند می سپاریم .
زندگی مسیحی یک رابطه شخصی و صمیمانه بین شما و مسیح است . این زندگی با ایمان آغاز می گردد. (افسسیان ۲: ۸-۹) و تنها با ایمان هم می توان آن را ادامه داد. ایمان، مترادف اعتماد کردن و توکل نمودن است . 
ما با اطمینان زندگی خود را به مسیح می سپاریم چون که او توسط زندگی، مرگ، قیام و حضور همیشگی خود یعنی با محبت بی قید و شرط خود ثابت نموده است که شخصیتی قابل اعتماد می باشد. 
در صورتی که با ایمان، در اطاعت از خدا به عنوان یک عمل ارادی گام بردارید و به خدا اجازه دهید تا زندگی شما را عوض کند، اطمینان روزافزونی در مورد رابطه خود با خدا به دست خواهید آورد . در حالی که خدا شما را قادر به انجام کارهایی می کند که به خودی خود توان انجام آنها را ندارید، کار و عمل خدا را در زندگی خود تجربه خواهید نمود. 


مواردی که در شما تغییر خواهد یافت به این قرار است : 
۱- خلقت تازه 
یوحنا ۳:۳: عیسی پاسخ داد: «یقین بدان تا شخص از نو تولّد نیابد نمی‌تواند پادشاهی خدا را ببیند.» 
یوحنا ۱: ۱۲-۱۳:امّا به همهٔ کسانی‌که او را قبول كردند و به او ایمان آوردند، این امتیاز را داد كه فرزندان خدا شوند ۱۳كه نه مانند تولّدهای معمولی و نه در اثر تمایلات نفسانی یک پدر جسمانی، بلكه از خدا تولّد یافتند. 
افسسیان ۲: ۸-۹: زیرا به‌سبب فیض خداست كه شما از راه ایمان نجات یافته‌اید و این كار شما نیست بلكه بخشش خداست. ۹این نجات، نتیجهٔ کارهای شما نیست، پس هیچ دلیلی وجود ندارد كه كسی به خود ببالد. 
کولسیان ۱: ۱۳-۱۴: او ما را از چنگ نیرومند ظلمت رهانید و به پادشاهی پسر عزیزش منتقل ساخته است. ۱۴خدا به وسیلهٔ او ما را آزاد ساخته و گناهانمان را آمرزیده است.

۲- رابطه تازه با خدا 
یوحنا ۱: ۱۲: امّا به همهٔ کسانی‌که او را قبول كردند و به او ایمان آوردند، این امتیاز را داد كه فرزندان خدا شوند 
دوم پطرس ۱: ۴: بنابراین از وعده‌های بزرگ و گرانبها، بهره‌مند شده و در نتیجه از فسادی كه زاییدهٔ تمایلات جسمانی است، بگریزید و در الوهیّت خدا شریک و سهیم شوید. 
غلاطیان ۴: ۶:خدا برای اثبات اینکه شما فرزندان او هستید، روح پسر خود را به قلبهای ما فرستاده است و این روح فریاد زده می‌گوید: «پدر، ای پدر.»
رومیان ۸: ۱۶:روح خدا با روح ما با هم شهادت می‌دهند كه ما فرزندان خدا هستیم 

انگیزش یا محرک تازه 
کولسیان ۳: ۱-۴:مگر شما با مسیح زنده نشده‌اید؟ پس در این صورت شما باید به چیزهای آسمانی، جایی‌که مسیح در آنجا در دست راست خدا نشسته است، دل ببندید. ۲دربارهٔ آنچه در عالم بالا است بیندیشید، نه به آنچه بر روی زمین است. ۳زیرا شما مرده‌اید و زندگی شما اكنون با مسیح در خدا پنهان است. ۴وقتی مسیح كه زندگی ماست ظهور كند، شما نیز با او در شكوه و جلال ظهور خواهید كرد. 

رابطه ای جدید با انسانها 
اول یوحنا۳: ۱۱:زیرا آن پیامی كه شما از اول شنیدید این است كه: «باید یکدیگر را دوست بداریم.»
اول یوحنا۳: ۱۴:ما می‌دانیم كه از مرگ گذشته و به حیات رسیده‌ایم، چون یکدیگر را دوست می‌داریم. هر که دیگران را دوست ندارد، هنوز در قلمرو مرگ زندگی می‌کند. 

۱۳۹۴ اردیبهشت ۲۸, دوشنبه

كلام خدا،اسلحه ما

كلام خدا،اسلحه ما




خدا برای جنگ با دشمنمان شیطان اسلحه هایی را به ما داده است. 
در افسسیان 6: 14-17 درباره این سلاح ها می خوانیم:
افسسیان 6: 14-17 

" پس استوار ايستاده، کمربند حقيقت را به‌ميان ببنديد و زره پارسايي را بر تن کنيد، و کفش آمادگي براي اعلام انجيلِ صلح را به‌‌پا نماييد. افزون بر اين‌‌همه، سپر ايمان را بر‌‌گيريد، تا بتوانيد با آن، همه تيرهاي آتشين آن شرور را خاموش کنيد. کلاهخود نجات را بر سر نهيد و شمشير روح را که کلام خداست، به‌‌دست گيريد."
همانطور که پیداست، اسلحه خدا هیچ چیز کم ندارد و واقعاً کامل است. به علاوه، از آنجایی که اینها اسلحه خدا هستند، کاری که هر بخش از این اسلحه بر عهده دارد به هیچ وجه بر حسب تصادف نبوده است. پس بیایید این اسلحه را با جزئیات بیشتر بررسی کنیم.

"کمر حقیقت را به میان ببندید"

اولین رهنمود در رابطه با این اسلحه خدا این است که کمر خود را به حقیقت ببندیم. فهمیدن نقش کمریند در یک اسلحه جسمانی کمک مان خواهد کرد تا اهمیت کمربند حقیقت را در اسلحه خدا بهتر درک کنیم. نقش کمربند نظامی توسط جی-ام فریمن 1 به شرح زیر آمده است:
"کمربند نظامی ... یک کمربند قوی بود که برای استحکام بدن طراحی شده بود. در عین حال طراحی آن به نوعی بود تا از بخش هایی از شکم که زره از آن حفاظت نمی کند، محافظت نماید. البته برخی از کمربند ها به عنوان بخشی از زره محسوب می شدند و طوری تعبیه شده بودند که زره را محکم تر ببندند. اهمیت کمربند و کمر به عنوان بخشی از اسلحه از آنجایی معلوم می شود که کل مراحل آمادگی برای رزم را "بستن کمر" می نامند."
بنابراین کار کمربند این بود که بدن را برای جنگ مستحکم نگاه دارد. از اسلحه جسمانی که بگذریم، در اسلحه خدا گفته شده که کمر خود را به حقیقت ببندیم. این کمر، کمر جسمانی نیست بلکه منظور "کمر دلهای ماست" (اول پطرس 1: 13). کمربندی که برای این امر مناسب است، حقیقت می باشد و همانطور که یوحنا 17: 17 می گوید: کلام خدا حقیقت است. به بیان دیگر، تا زمانی که دلهای خود را با کمربند حقیقت یعنی کلام خدا نبندیم، حتی اگر کمر خود را برای جنگ هم بسته باشیم، باز آماده نخواهیم بود.

"زره پارسایی را برتن کنید2"

دومین بخش اسلحه خدا زره پارسایی است.  (رومیان 3: 28). عدالتی که کلام خدا در اینجا از آن سخن می گوید، عدالتی است که وقتی به مسیح بودن عیسی یعنی مسیح موعود، نجات دهنده و پسر خدا بودن او ایمان آوردیم، از طریق تولد تازه دریافتش کردیم (اول یوحنا 5: 1). عدالت خدا دادی نقش جوشن در اسلحه خدا را بازی می کند و از آنجایی که نقش جوشن حفاظت از سینه و بخصوص قلب می باشد (یعنی تا زمانی که عمیقاً در فکرتان بدانید که بدون اعمال در پیشگاه خدا عادل هستید) قلبتان یعنی بخش عمیق تر ذهن تان از چیزهایی مانند محکومیت و دیگر مرض هایی که شیطان عاملشان است، محفوظ می باشد. این امراضی که شیطان مسبب شان است نتیجه این تفکر است که فکر کنیم در رابطه مان با خدا پارسایی مان بسته به خودمان است.

"کفش آمادگی برای اعلام انجیل صلح را برپا کنید"

سومین بخش از اسلحه خدا کفش است. همانطور که می دانیم، کفش برای تسهیل در حرکت است. در مورد اسلحه خدا، کفشی که باید برپا کنیم "آمادگی برای اعلام انجیل صلح" است. پوشیدن این کفش ها بدان معناست که ما آماده ایم تا هر زمان فرصت مهیا شد در جهت آمادگی برای اعلام انجیل صلح حرکت کنیم.
گاهی آسان است که اولویت بیشتری به چیزهایی غیر از انجیل دهیم. از این رو، وقتی خدا ما را می خواند، گوش نمی دهیم. زیرا دل ما در گرو "دیگر تعهدات" مان مانند شغل، خانواده، تحصیل و غیره است. خدا نمی گوید که نباید کار یا خانواده داشته باشید. بلکه، باید اطمینان حاصل کنید که دغدغه اصلی تان خدا و علائق او باشد و این چنین نیز بماند. برای این کار لازم نیست دست از کار یا تحصیل بکشید. بلکه لازم است که گوش های خود را به روی خدا باز کنید تا متوجه شوید چه می خواهد. شما همچنان می توانید کار یا تحصیل کیند و خدا، کلامش، اعلام کلامش و انجیل صلح دغدغه اصلی تان باشد. آن وقت است که کفش های اسلحه خدا را بر پا کرده اید.

"افزون بر این همه، سپر ایمان را برگیرید"

چهارمین بخش از اسلحه سپر ایمان است. ایمان یعنی به چیزی که خدا در کلام مکتوبش گفته است و یا از طریق روحش در شرایط خاص می گوید ایمان دارم. به زبان ساده، گرفتن سپر ایمان یعنی ایمان به چیزی که خدا گفته است. دانش کتاب مقدسی الزاماً ایمان نیست. شاید تمام کتاب مقدس را بدانید و هنوز به آن ایمان نداشته باشید. پس دانش پیش نیاز ایمان است. بدون دانستن کلام خدا به چه می خواهید ایمان بیاورید؟ افکار خودتان؟ مذهب؟ اینها هیچ به سود شما نیست. تنها با ایمان به گفته های کلام خداست که حفاظی مانند یک سپر برای یک جنگجو خواهید داشت.

"و شمشیر روح که کلام خداست"

بخش پایانی اسلحه خدا، نوعی اسلحه هجومی است و آن چیزی نیست جز "شمشیر روح". حالت مضاف الیه ای که اینجا به کار رفته مضاف الیه اصلی است که به معنای "شمشیری است که از روح می آید". یعنی شمشیری که از خدایی می آید که خود روح است. این شمشیر همان کلام خداست و همانطور که عبرانیان 4: 12 می گوید: "کلام خدا زنده و مقتدر است و بُرنده‌تر از هر شمشير دو‌‌ دم". کلام خدا بهترین سلاح تهاجمی است که می توانید با خود داشته باشیم و تنها سلاحی است که می تواند دشمن را شکست دهد.

جمع بندی

شیطان دشمن اصلی ماست که روزانه فعالیت می کند و تا زمان از میان رفتن دائمی اش یعنی هنگامی که به دریاچه آتش افکنده شود (مکاشفه 20: 10) نیز فعال خواهد ماند.
اما در عین حال، ما نیز بدون محافظت نیستیم. خدا اسلحه خود را به ما داده است تا بتوانیم در برابر شیطان مقاومت کنیم. همانطور که کتاب اول یوحنا به ما اطمینان می دهد:
اول یوحنا 4:4

" شما، اي فرزندان، از خدا هستيد و بر آنها غلبه يافته‌ايد، زيرا آن که در شماست، از آن که در دنياست بزرگتر است." و
رومیان 8: 35-36 

" کيست که ما را از محبت مسيح جدا سازد؟ سختي يا فشار يا آزار يا قحطي يا عرياني يا خطر يا شمشير؟ چنانکه نوشته شده است: تمام طول روز، در راه تو به کام مرگ مي‌رويم و همچون گوسفندان کشتاري شمرده مي‌شويم."
قحطی، جفا و غیره بسیار چیزهای منفی هستند! اما کلام در همینجا خاتمه نمی یابد:
رومیان 8: 37-39 

بِعَکس، در همه اين امور (یعنی در قحطی، شمشیر، عریانی و غیره)، ما به چيزي فراتر از پيروزي دست يافته‌ايم، به‌‌واسطه او که ما را محبت کرد. زيرا يقين دارم که نه مرگ و نه زندگي، نه فرشتگان و نه رياستها، نه چيزهاي حال و نه چيزهاي آينده، نه هيچ قدرتي، و نه بلندي و نه پستي، و نه هيچ‌چيز ديگر در تمامي خلقت، قادر نخواهد بود که ما را از محبت خدا که در خداوند ما مسيحْ عيسي است، جدا سازد. "
خدا چنین وعده ای نداده که ما جفا نخواهیم شد. اما حتی در جفا نیز به چیزی فراتر از پیروزی دست یافته ایم، به واسطه او که ما را محبت کرد. زندگی ای که او برای شما در نظر دارد، زندگی ای نیست که شیطان در آن به شما ظلم نماید. زندگی ما قبل از ایمان چنین بود یعنی توسط شیطان به ما جفا می رسید. زندگی که او برایتان در نظر دارد یک زندگی فرا تر از فراوانی است. در دوم قرنتیان می خوانیم:
دوم قرنتیان 2: 14 

" امّا خدا را سپاس که همواره ما را در مسيح، در موکب ظفر خود مي‌بَرَد و رايحه خوش شناخت او را به‌‌وسيله ما در همه‌جا مي‌پراکند."
تا زمانی که نگاهتان به خدا و کلامش باشد، وی همواره شما را در موکب ظفر خود می برد. اما باید یکبار دیگر روشن بسازیم که این بدین معنا نیست که "روزهای بد" در پیش نخواهند بود؛ از کلام خدا می دانیم که چنین روز هایی بخاطر وجود یک دشمن در پیش خواهند بود. از این رو، حتی در این حالت هم، وقتی گفته های کلام خدا را بجا آورید (یعنی بیدار و هشیار باشید و اسلحه تام خدا را بر تن کنید، در برابر شیطان مقاومت کنید و از خدا پیروی نمایید) خدا شما را در موکب ظفر خود می برد!

۱۳۹۴ اردیبهشت ۲۶, شنبه

خدا ما را دوست دارد

خدا ما را دوست دارد – او پسرش را برای ما داد




برای بررسی محبت خدا نسبت به ما، بیایید از اول یوحنا 4: 9 شروع کنیم. در آنجا می خوانیم:
" و محبّت خدا به ما ظاهر شده است به اينكه ... "
وقتی محبت از روی راستی باشد، در عمل خود را نشان می دهد. کلام خدا در اینجا به ما می گوید که مطمئناً خدا ما را دوست دارد و محبتش را نشان داده و ابراز داشته است. چگونه؟ جواب در ادامه آیه است.
اول یوحنا 4: 9 
" و محبّت خدا به ما ظاهر شده است به اينكه خدا پسر يگانه خود را به جهان فرستاده است تا به وي زيست نماييم. "
خدا محبتش را اینگونه به ما نشان داد که پسرش عیسی مسیح را به این جهان فرستاد تا ما بتوانیم از طریق او زندگی کنیم. در همین رابطه یوحنا 3: 16 می گوید:
" زيرا خدا جهان را اينقدر محبّت نمود كه ... را داد ... "
همانطور که گفتیم، محبتی که در بالا آمده همواره جامه عمل به تن می کند و خدا چون ما را دوست داشت، به ما چیزی داد! چه چیزی داد؟ بیایید به مطالعه مان ادامه دهیم:
یوحنا 3: 16 - 17
" زيرا خدا جهان را اينقدر محبّت نمود كه پسر يگانه خود را داد تا هر كه بر او ايمان آورد، هلاك نگردد بلكه حيات جاوداني يابد. زيرا خدا پسر خود را در جهان نفرستاد تا بر جهان داوري كند، بلكه تا به وسيله او جهان نجات يابد."
خدا تنها به دلیل محبتش به ما تا جایی پیشرفت که پسرش را برای ما داد تا بمیرد و ما با ایمان به او حیات جاودانی بیابیم. رومیان 5: 6-10 این موضوع را هرچه بیشتر روشن می سازد:
رومیان 5: 6-10 
" زيرا هنگامي كه ما هنوز ضعيف بوديم، در زمان معيّن، مسيح براي بيدينان وفات يافت. زيرا بعيد است كه براي شخص عادل كسي بميرد، هر چند در راه مرد نيكو ممكن است كسي نيز جرأت كند كه بميرد. لكن خدا محبّت خود را در ما ثابت مي كند از اينكه هنگامي كه ما هنوز گناهكار بوديم، مسيح در راه ما مرد. پس چقدر بيشتر الآن كه به خون او عادل شمرده شديم، بوسيله او از غضب نجات خواهيم يافت. زيرا اگر در حالتي كه دشمن بوديم، بوساطت مرگ پسرش با خدا صلح داده شديم، پس چقدر بيشتر بعد از صلح يافتن بوساطت حيات او نجات خواهيم يافت. "
عبارت "خدا محبت خود را در ما ثابت می کند" را ببینید. چگونه خدا محبتش را به ما ثابت می کند؟ او نه تنها پسرش را برای ما داد، بلکه او را زمانی داد که ما هنوز گناه کار، بی دین و کاملاً نالایق چنین قربانی بودیم!
چنین چیزی را دوباره در افسسیان باب 2 می بینیم:
افسسیان 2: 1-3 
" و شما را كه در خطايا و گناهان مرده بوديد، زنده گردانيد، كه در آنها قبل، رفتار مي كرديد برحسب دوره اين جهان، بر وفق رئيس قدرت هوا يعني آن روحي كه الحال در فرزندان معصيت عمل مي كند. كه در ميان ايشان، همه ما نيز در شهوات جسماني خود قبل از اين زندگي مي كرديم و هوسهاي جسماني و افكار خود را به عمل مي آورديم و طبعاَ فرزندان غضب بوديم، چنانكه ديگران."
دلیل اینکه لغات ماضی را در متن بالا مشخص کردم این است که میخواهم بر این موضوع تأکید کنم که برای کسی که به خداوندی عیسی مسیح و قیام او ایمان دارد، وضعیت شرح داده شده در متن بالا دیگر موجود نمی باشد. ما مرده بودیم. مرده در خطایا و گناهان و مستحق غضب. اما دیگر مستحق چنین چیزی نیستیم! وضعیتی که در آیات توصیف شده، برای ما جزء خاطرات است و اکنون واقعیت ندارد! وضعیتی است که ما از آن رها شده ایم! اما چگونه نجات یافتیم؟ توسط که و چرا؟ افسسیان 2 :4-9 پاسخ این سوالات را می دهد:
افسسیان 2: 4-9 
" ليكن خدا كه در رحمانيّت، دولتمند است، از حيثيّتِ محبّتِ عظيمِ خود كه با ما نمود، ما را نيز كه در خطايا مرده بوديم با مسيح زنده گردانيد، زيرا كه محض فيض نجات يافته ايد. و با او برخيزانيد و در جايهاي آسماني در مسيح عيسي نشانيد. تا در عالم هاي آينده دولت بي نهايت فيض خود را به لطفي كه بر ما در مسيح عيسي دارد ظاهر سازد. زيرا كه محض فيض نجات يافته ايد، بوسيله ايمان و اين از شما نيست بلكه بخشش خداست، و نه از اعمال تا هيچ كس فخر نكند. "
لغت "لیکن" که آغازگر متن است، تفاوت میان چیزی که بر آن مقدم است (آیات 1-3) و چیزی که قبل از آن است (آیات 4-9)، ایجاد می کند. آیات 1-3 وضعیت رقت انگیزی که قبل از ایمان داشتیم را توصیف می کند. همانطورکه در آنجا می خوانیم، ما "در خطایا و گناهان مرده بودیم" و "لایق غضب". اما خدا برحسب فیض عظیمی که به ما ارزانی داشته، همه چیز را عوض کرد: حالا بجای "مرده در خطایا و گناهان"، "با مسیح" زنده ایم و به جای لایقین غضب، با مسیح در جای های آسمانی نشسته ایم ! از دید خدا، این چیز ها قبلاً انجام شده! و چرا خدا این کار را انجام داد؟ "بخاطر فیض عظیمی که به ما ارزانی داشته... حتی زمانی که در خطایا مرده بودیم" !

۱۳۹۴ اردیبهشت ۲۵, جمعه

عیسی مسیح ما را چنین به سوی خود دعوت میکند

عیسی مسیح ما را چنین به سوی خود دعوت میکند

«بیایید نزد من، ای تمامی زحمتکشان و گرانباران، که من به شما آسایش خواهم بخشید.» روزی، عیسی با شاگردان خود و جماعتی انبوه شهری را ترک می گفت، کوری در کنار راه نشسته بود.  چون شنید که عیسای ناصری است، فریاد برکشید که: «ای عیسی، پسر داوود، بر من رحم کن!» بسیاری از مردم او را سرزنش کردند که ساکت شود، امّا او بیشتر فریاد می‌زد: «ای پسر داوود، بر من رحم کن!»  عیسی ایستاد و فرمود: «او را فراخوانید.» پس آن مرد کور را فراخوانده، به وی گفتند: «دل قوی‌دار! برخیز که تو را می‌خواند.» او بی‌درنگ عبای خود را به‌کناری انداخته، از جای برجست و نزد عیسی آمد. عیسی از او پرسید: «چه می‌خواهی برایت بکنم؟» پاسخ داد: «استاد، می‌خواهم بینا شوم.» عیسی به او فرمود: «برو که ایمانت تو را شفا داده است.» آن مرد، در‌دم بینایی خود را بازیافت و از پی عیسی در راه روانه شد.امروزه، هنوز هم اطرافیان،  کسانی را که از مسیح خواستار کمک هستند سرزنش میکنند.  ولی مسیح زنده باز هم مردم را به سوی خویش خوانده، از آنان میپرسد:  «چه می‌خواهی برایت بکنم؟»

راز صعود مسیح

راز صعود مسیح به آسمان



راز صعود مسیح به آسمان و بر تخت نشستن او به دست راست اقتدار در حضور پدر از مهمترین آموزه ها و باورهای مسیحی است که مبانی الهیاتی و کتاب مقدسی بسیار محکمی در رابطه با آن وجوددارد. این مبانی نه تنها بر لزوم و اهمیت چنین واقعه تاریخی صحه می گذارد بلکه حتی از بعد نجات شناسی، مسیح شناسی و روح القدس شناسی نیز دارای اهمیتی خاص می باشد. به بهانه این عید مهم که در روز پنجشنبه در کلیساهای شرق به طور ویژه جشن گرفته می شود و متاسفانه کلیساهای غربی امروزه کمتر به این راز مهم مسیحی می پردازند و پس از عید قیام به سراغ عید پنطیکاست رفته و کمتر براین روز بزرگ تخت نشینی پادشاه در آسمان تامل
می گردد. در این مقاله فهرست وار به برخی از اهمیت های الهیاتی این روز بزرگ می پردازیم.

در کتاب اعمال رسولان که جلد دوم انجیل لوقا به قلم لوقا می باشد در باب اول به این مسئله پرداخته شده است که عیسی مسیح پس از ظهور خود به شاگردان به دلایل بسیار زنده شدن خویش را ثابت نمود و درباره پادشاهی خدا با ایشان سخن می گفت و بطور خاص آنها را از ریزش روح القدس بر شاگردان و تعمید کلیسا توسط روح القدس که می بایست به زودی انجام پذیرد خبر میداد. عیسی در حالیکه شاگردان بر او مینگریستند به بالا برده شد و ابری او را از مقابل چشمان ایشان برگرفت(اعمال باب ۱ آیات ۹ تا ۱۱) و در حین عروج مسیح به آسمان دو فرشته سفید پوش از جانب خدا در کنار شاگردان ایستادند و چنین گفتند: ای مردان جلیلی، چرا ایستاده به آسمان چشم دوخته اید؟ همین عیسی که از میان شما به آسمان برده شد، باز خواهد آمد، به همین گونه که دیدید به آسمان رفت.
ین واقعه واقعه ای تخیلی و حتی مختص به عالم روحانی نبود بلکه حقیقتا و عینا شاگردان رفتن عیسی به آسمان را دیدند و نیز این وعده را از آن دو مرد سفید پوش(فرشتگان) دریافت نمودند که همین عیسی همانگونه که به آسمان بالا رفت باز خواهد گردید. در پی ریزش روح القدس در باب دوم اعمال و موعظه معروف پطرس که به ایمان آوردن و تعمید سه هزار نفر انجامید پطرس رسول چنین فرمود: خدا همین عیسی را برخیزانید و ماهمگی شاهد بر آنیم. او به دست راست خدا بالا برده شد و از پدر، روح القدس موعود را دریافت کرده، این را که اکنون می بینید و می شنوید، فرو ریخته است( اعمال باب ۲ ایات۳۲ تا ۳۳).

خدا با صعود عیسی مسیح به دست راست خویش در حقیقت نه تنها در پی برخاستن از مردگان، حقانیت مسیح و ادعاها و رسالت و وجود او را به اثبات رسانید بلکه او را در جایی قرار داد در بالاترین مکان به دست راست خویش و در جایگاه اقتدار و شراکت با پدر در خداوندی و حفظ کلیسا و این همان حقیقتی است که پولس رسول در رساله به فیلیپیان در باب ۲ ‏ایات ۹ تا ۱۱ به آن به عنوان سرافرازی مسیح توسط پدر اشاره می کند که چطور خدا مسیح را سرافراز ساخت و نامی برتر از همه نامها به او بخشید تا به نام عیسی هر زانویی خم شود در آسمان و بر زمین و در زیر زمین و هر زبانی اقرار کند که عیسی مسیح خداوند است برای جلال خدای پدر. لذا چنین صعودی مهر تایید خدا بر اقتدار و رسالت و حتی الوهیت اوست از آنجاییکه اینک عیسی است که بعنوان خداوند عمل می کند و روح القدس را بر شاگردان و کلیسا فرو میریزد که این خود تنها در حوزه عمل شخص الوهیت یعنی خداست. اما می بینیم که حال مسیح نیز در کنار خدای پدر صاحب همان اقتدار و عملکردی است که پدر که خداوند آسمان و زمین است از آن برخوردار است.

پس راز صعود مسیح در واقع عید بر تخت نشستن این پادشاه الهی در کنار پدر در حوزه الوهیت و اقتدار است که از آنجا خداوندی و رهبری خویش را بر کلیسا در درجه اول و سپس بر کل خلقت روا می دارد. بدون چنین صعود و جلال شکوهمندی خبری از ریزش روح القدس که وعده عیسی به شاگردان است نیست. بدون چنین صعود ظفرمندی کلیسا چگونه از خداوندی و اقتدار و سرپرستی عیسی مسیح در جانب راست پدر در اقتدار بهره جوید؟ راز صعود عید پادشاهی است که بر اریکه قدرت و اقتدار و فرمانروایی خود جلوس می کند. مسیح در صعودش باز به همان جایی باز می گردد که قبل از راز تولد و انسان گردیدنش از آنجا آمده بود. حال این مسیحایی که در صورت غلام و انسان در میان آدمیان آمد و آنها را خدمت کرد و خود را مطیع و فروتن ساخت حتی تا به مرگ بر صلیب اینک به جایگاه نخست ازلی و الوهی خویش در کنار پدر بازگشته است تا برای کلیسا شفاعت کرده و نیز بار دیگر اینبار برای تسلط و اقتدار و داوری جهان بازگردد.

جالب است که در میان تمامی سوء تفاهمهایی که ادیان و طرز تفکرات مختلف از جمله دین اسلام در رابطه با مسیح، ذات و شخصیت و خدمت او دارند، در آیین اسلام نیز بر عروج مسیح به آسمان تاکید شده است هر چند اسلام حقیقت مسلم تاریخی و الهی مصلوب شدن مسیح را انکار می کند اما بر واقعیت صعود مسیح بر آسمان تاکید می ورزد حال آنکه حتی واقعه صعود را نیز به گونه ای متفاوت از ایمان مسیحی تعریف میکند و درک و تفسیر واضح و قابل قبولی از آن ارائه نمی کند به جز اینکه اظهار نماید که خدا، مسیح را به آسمان نزد خویش خواند اما مسیح تا آسمان چهارم بیشتر بالا برده نشد و سپس در پی توضیح آن روایات و تفاسیر تخیلی، غیر عادی و بدون منطق ارائه می گردد که در حوصله این بحث نمی گنجد و نیز فاقد هیچ گونه ارزش علمی، الهیاتی و حتی فلسفی است.

حال آنکه در باور و ایمان راستین کتاب مقدسی همین صعود مسیح به دست راست خدا خود مهر محکمی بر حقانیت ادعای او، الوهیت، تعالیم و ظفرمندی کار عظیم مسیح بر صلیب است و از آنجاییکه رفتن مسیح به آسمان ماحصل عملی و عینی در پی داشت که همانا آمدن روح القدس و ریزش آن بر شاگردان طبق وعده مسیح در روز پنطیکاست بود. این امر مطابق با تایید شاگردان و سندیت تاریخی آن در حضور شاهدان غیر مسیحی بسیار آنچنانکه در اعمال رسولان باب ۲ مکتوب است صورت گرفت و نیز اینکه این فرو آمدن روح القدس، توسط مسیح که خود آن را از پدر دریافت کرد و بر کلیسا فرو ریخت( طبق گفتار پطرس در باب ۲ اعمال آیه ۳۳) انجام گردید یعنی به عبارت دیگر مسیح عامل ریزش روح و فرستنده روح القدس بر کلیسا بود در حالیکه بر دست راست اقتدار الهی ساکن بود( این امر در اعتقادنامه نیقیه- قسطنطنیه نیز به صراحت ذکر شده است) مطابق با وعده یوییل نبی باب ۲ ‏آیات ۲۸ تا ۳۲ . این حقیقت خود بهترین توضیح و تفسیر را بر اصالت روایت کتاب مقدس از واقعه صعود مسیح به ‏آسمان و دلایل آن و ماحصل آن در میان سایر روایات و تفاسیر تخیلی و غیر منطقی و جعلی در باب عروج مسیح ارائه می کند.

یکی از اسقفان اعظم کلیسای یونان( اسقف اعظم آتنگوراس) چنین می نویسد:

مسیح صعود کرده... به همانجاییکه قبلا بود... یعنی مسیح به جلال قبلی خویش که بعنوان خدا از آن بهره مند بود رجوع کرده است. حال نه تنها او از چنین جلالی بعنوان خدا بهره مند است بلکه بعنوان خدا- انسان آن را از آن خود ساخته است. پس او ذات بشری را که در او به اتحاد رسیده است با خود به کمال و جلال رسانیده است که این گویای سرنوشت و مقصد بشریت است. حال حتی بیش از زمان صمیمیت قبل از گناه اولیه یعنی قبل از آنکه از خدا و دوستی و رحمت او جدا و بیگانه شود به خدا نزدیک شده، به کمال رسیده و جلال یافته است. پس در صعود مسیح ما نزدیک شدن مجدد انسان به خدا را جشن میگیریم و این همان چیزی است که آن را (تئوسیسTheosis) یا همان الهی شدن انسان نام می گذاریم( افسسیان باب ۲ آیه ۶- یوحنا باب ۱۷ آیه ۲۱ و رساله دوم پطرس باب ۱ آیه ۴).

۱۳۹۴ اردیبهشت ۲۳, چهارشنبه

با خدا همه چيز ممكن است

با خدا همه چيز ممكن است


متی ۱۹: ۲۶ـ عیسی به آنان نگاه كرد و فرمود: «برای انسان این محال است ولی برای خدا همه‌چیز ممكن می‌باشد.

۱۳۹۴ اردیبهشت ۲۲, سه‌شنبه

مرگ عیسی مسیح

مرگ عیسی مسیح 



درک مفهوم مرگ عیسی مسیح بر صلیب و اهمیت پذیرش او به عنوان نجات دهنده 

آخرين باری كه شما در مورد مرگ باكسی صحبت كرديد كي بود؟ آيا از اين گفتگو لذت برديد؟ مردم معمولاً دوست ندارند در مورد مرگ صحبت كنند, اين طور نيست؟ اما كتاب مقدس مطالب مهمی براي گفتن در مورد مرگ دارد.
مطابق كلام خدا مرگ به معني "جدايی" است و نه "نيستی يا نابودی". مرگ جسمانی به معنايی جدايی روح (قسمت غير مادی وجود ما) از بدن مي‌باشد. در نتيجه جدايی روح از بدن, بدن ما تجزيه و فاسد ميشود. مرگ روحانی يعني جدايی انسان از خدا. مرگ جسمانی و روحانی هر دو نتيجه گناه می باشند. 
در نتيجه جدايي انسان از خدا نه فقط گناهانی نظير جنايت, فساد اخلاقی و دزدی, بلكه گناهان ديگری نظير نگرانی, تندخويی, زودرنجی, بي هدفی, يأس, نارضايتی, فرار از واقعيت و ترس از مرگ گريبان‌گير انسان شده است. اينها و موارد بسيار ديگر شواهدی هستند از جدايی ما از خدا, يعنی جدايی از تنها كسی كه ميتواند برای داشتن زندگي پرثمر به ما نيرو عطا كند. 
مهمترين سوالی كه در زندگي بايد به آن پاسخ گوييم اين است كه: < من چگونه می توانم با خدا آشتی كنم؟> ما با قدرت خود هرگز نمي‌توانيم بر روي شكافي كه بين ما و خدا ايجاد شده است پل بزنيم, اما خدا طريقي براي ما مهيا نموده تا به آن وسيله ما به نزد او برگرديم. و آن مسیح است. 




آیات زیر را مطالعه کنید: 


رومیان ۵: ۸ ـ  امّا خدا محبّت خود را نسبت به ما کاملاً ثابت كرده است. زیرا در آن هنگام كه ما هنوز گناهكار بودیم، مسیح به‌خاطر ما مرد
رومیان ۳: ۱۰ـ۲۸ : 10چنانکه كتاب ‌مقدّس می‌فرماید: «حتّی یک نفر نیست كه کاملاً نیک باشد. 11كسی نیست كه بفهمد یا جویای خدا باشد. 12همهٔ آدمیان از خدا روگردانیده‌اند، همگی از راه راست منحرف شده‌اند؛ حتّی یک نفر نیكوكار نیست. 13گلویشان مثل قبر روباز است، زبانشان را برای فریب دادن بكار می‌‌برند و از لبهایشان سخنانی کُشنده مانند زهرمار جاری است. 14دهانشان پر از دشنامهای زننده است، 15و پاهایشان برای خونریزی شتابان است. 16به هر جا كه می‌روند، ویرانی و بدبختی بجا می‌گذارند، 17و راه صلح و سلامتی را نشناخته‌اند. 18خداترسی به نظر ایشان نمی‌رسد.» 19ما می‌دانیم كه روی سخن در شریعت با پیروان شریعت است تا هر دهانی بسته شود و تمام دنیا خود را نسبت به خدا مُلزَم و مسئول بدانند. 20زیرا هیچ انسانی در نظر خدا با انجام احكام شریعت نیک شمرده نمی‌شود. كار شریعت این است كه انسان گناه را بشناسد. 21امّا اكنون نیكی مطلق خدا كه تورات و انبیا بر آن شهادت داده‌اند آشکار شده است. خدا بدون در نظر گرفتن شریعت 22و فقط از راه ایمان به عیسی مسیح همهٔ ایمانداران را نیک می‌شمارد، زیرا هیچ تفاوتی نیست، ‌ 23همه گناه کرده‌اند و از جلال خدا محرومند. 24امّا با فیض خدا، همه به وساطت عیسی مسیح كه آنان را آزاد می‌سازد، ‌به طور رایگان، نیک محسوب می‌شوند. 25زیرا خدا مسیح را به عنوان وسیله‌‌ای برای آمرزش گناهان -‌كه با ایمان به خون او به دست می‌آید- ‌ در مقابل چشم همه قرار داده و با این كار خدا عدالت خود را ثابت نمود زیرا در گذشته به‌سبب بردباری خود، گناهان آدمیان را نادیده گرفت 26تا در این زمان، عدالت خدا کاملاً به ثبوت برسد، یعنی ثابت شود كه خدا عادل است و كسی را كه به عیسی ایمان می‌آورد، نیک می‌شمارد. 27پس جای بالیدن کجاست؟ جایی برای آن نیست. ‌به چه دلیل؟ آیا به‌ دلیل انجام دادن شریعت؟ خیر، بلكه چون ایمان می‌آوریم. 28زیرا ما به یقین می‌دانیم كه به وسیلهٔ ایمان، بدون اجرای شریعت می‌توانیم کاملاً نیک محسوب شویم.
رومیان ۵: ۱ـ۲۱ : 1بنابراین چون از راه ایمان در حضور خدا نیک شمرده شده‌ایم، از صلح با خدا كه به وسیلهٔ خداوند ما عیسی مسیح برقرار گردید، بهره‌مند هستیم. 2به وسیلهٔ ایمان به مسیح، ما وارد فیض الهی شده‌ایم، فیضی كه در آن پایداریم و نه تنها به امید شراكتی كه در جلال خدا داریم شادی می‌کنیم، 3بلكه در زحمات خود نیز شاد هستیم. زیرا می‌دانیم كه زحمت، بردباری را ایجاد می‌کند 4و بردباری موجب می‌شود كه مورد قبول خدا شویم و این امر امید را می‌آفریند. 5این امید هیچ‌وقت ما را مأیوس نمی‌‌سازد، زیرا محبّت خدا به وسیلهٔ روح‌القدس كه به ما عطا شد، قلبهای ما را فراگرفته است. 6زیرا در آن هنگام كه هنوز ما درمانده بودیم، مسیح در زمانی ‌كه خدا معیّن كرده بود در راه بی‌دینان جان سپرد. 7به ندرت می‌توان كسی را یافت كه حاضر باشد حتّی برای یک شخص نیكو از جان خود بگذرد، اگرچه ممكن است گاهی كسی به‌خاطر یک دوست خیرخواه جرأت قبول مرگ را داشته باشد. 8امّا خدا محبّت خود را نسبت به ما کاملاً ثابت كرده است. زیرا در آن هنگام كه ما هنوز گناهكار بودیم، مسیح به‌خاطر ما مرد. 9ما كه با ریختن خون او کاملاً نیک شمرده شدیم چقدر بیشتر به وسیلهٔ خود او از غضب خدا خواهیم رست! 10وقتی ما با خدا دشمن بودیم، او با مرگ پسر خویش دشمنی ما را به دوستی تبدیل كرد، پس حالا كه دوست او هستیم، چقدر بیشتر زندگانی مسیح باعث نجات ما خواهد شد! 11نه تنها این بلكه ما به وسیلهٔ خداوند ما عیسی مسیح كه ما را دوست خدا گردانیده در خدا شادی می‌کنیم. 12گناه به وسیلهٔ یک انسان به جهان وارد شد و این گناه، مرگ را به همراه آورد. در نتیجه، چون همه گناه كردند مرگ همه را دربرگرفت. 13قبل از شریعت گناه در جهان وجود داشت؛ امّا چون شریعتی در بین نبود، گناه به حساب آدمیان گذاشته نمی‌شد. 14با وجود این باز هم مرگ بر انسانهایی كه از زمان «آدم» تا زمان موسی زندگی می‌کردند، حاكم بود حتّی بر آنانی كه مانند «آدم»، از فرمان خدا سرپیچی نكرده بودند. آدم نمونهٔ آن كسی است، كه قرار بود بیاید. 15امّا این دو، مثل هم نیستند، زیرا بخشش الهی با گناهی كه به وسیلهٔ آدم به جهان وارد شد قابل مقایسه نیست. درست است كه بسیاری به‌خاطر گناه یک نفر مردند. امّا چقدر بیشتر فیض خدا و بخششی كه از فیض آدم دوم یعنی عیسی مسیح ناشی شده، به فراوانی در دسترس بسیاری گذاشته شده است. 16همچنین نمی‌توان آن بخشش خدا را با نتایج گناه یک نفر یعنی «آدم» مقایسه كرد، زیرا در نتیجهٔ آن نافرمانی، انسان محكوم شناخته شد، حال آنکه بخشش خدا پس از آن‌همه خطاها، موجب تبرئهٔ انسان گردید. 17به سبب نافرمانی آن یک نفر و به‌خاطر او مرگ بر سرنوشت بشر حاكم شد، امّا چقدر نتیجهٔ آنچه آن انسان دیگر یعنی عیسی مسیح انجام داد بزرگتر است! همهٔ کسانی‌که فیض فراوان خدا و بخشش رایگان نیكی مطلق او را دریافت کردند، به وسیلهٔ مسیح در زندگانی حكومت خواهند نمود. 18پس همان‌طور كه یک گناه موجب محکومیّت همهٔ آدمیان شد، یک کار کاملاً نیک نیز، باعث تبرئه و حیات همه می‌باشد. 19و چنانکه بسیاری در نتیجهٔ بی‌اطاعتی یک نفر، گناهكار گشتند، به همان ‌طریق، بسیاری هم در نتیجهٔ اطاعت یک نفر، کاملاً نیک محسوب خواهند شد. 20شریعت آمد تا گناهان را افزایش دهد، امّا جایی‌‌كه گناه افزایش یافت، فیض خدا بمراتب بیشتر گردید. 21پس همان‌طور كه گناه به وسیلهٔ مرگ، انسان را تحت فرمان خود در آورد، فیض خدا نیز به وسیلهٔ نیكی ‌مطلق فرمانروایی می‌کند و ما را به وسیلهٔ خداوند ما عیسی مسیح به حیات جاودان هدایت می‌کند. 



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر


آرامش زندگى





شناخت عیسی مسیح آرامش را به زندگی من ارمغان آورد و مرا از همه قید و بندها و نگرانی ها آزاد ساخت . از این رو هر آنچه را که از او میدانم و یاد خواهم گرفت به حکم وظیفه با دیگران قسمت خواهم کرد و ندای آزادی او را تا جایی که در توان دارم به گوش خواهم رسانید ؛ باشد که روزی همه ما در سایه ایمان مسیحی به این آرامش برسیم .
آمين 

مسیح در فاصلۀ میان مرگ و قیام خود، کجا بود؟

مسیح در فاصلۀ میان مرگ و قیام خود، کجا بود؟


جواب: در اول پطرس 3: 18–19 میخوانیم: «زيرا كه مسيح نيز برای گناهان يك بار زحمت كشيد، يعنی عادلی برای ظالمان، تا ما را نزد خدا بياورد؛ در حاليكه بحسب جسم مُرد، لكن بحسب روح زنده گشت، و به آن روح نيز رفت و موعظه نمود به ارواحی كه در زندان بودند».
عبارت » بحسب روح» در آیه 18 به لحاظ ساختاری دقیقاً مانند عبارت «بحسب جسم» میباشد. بنابراین اینطور بنظر میرسد که میتوان کلمه روح را در همان زمینهای که کلمۀ جسم بکار گرفته شده است مطالعه کرد. کلامات » بحسب روح زنده گشت» اشاره به این حقیقت دارند که روح انسانی عیسی مسیح (که بخاطر ما گناه شده و مرگ را پذیرفت)، از پدر جدا شد (متی 27: 46). این مقایسه و تقابل میان مسیح مجسم شده و روح القدس نیست؛ بلکه مطابق متی 27: 41 و رومیان 1: 3–4 بین روح و جسم است. بعد از آنکه عیسی مسیح کفارۀ گناهان ما را به کمال رسانید، روح او، آن مشارکتی را که برای مدتی گسیخته شده بود دوباره از سر گرفت.
اول پطرس 3: 18–22 ارتباط لازم میان رنج مسیح (آیه 18) و جلال یافتن او را (آیه 22) بیان میکند. فقط پطرس است که راجع به اتفاقاتی که حد فاصل مرگ و قیام عیسی رخ دادهاند، اطلاعات مشخصی ارائه میدهد. عبارت «موعظه نمود» واژۀ غیرمعمولی است که در عهد جدید برای موعظۀ انجیل بکار میرفت. معنی تحت اللفظی آن «از پیش خبر دادن» و یا بشارت دادن است. مسیح رنج کشید و بر روی صلیب جان سپرد و جسد او در قبر گذاشته شد و وقتی او بر صلیب گناه شد، روح او نیز مُرد . اما زمانیکه بحسب روح زنده گشت، او آن را به خدای پدر تسلیم نمود. مطابق پطرس، عیسی مسیح ، در زمانی مابین موت و قیامش، به ارواحی كه در زندان بودند پیغام خاصی را اعلام نمود.
پطرس مردمی را که عیسی به سوی آنان رفت «ارواح» (یا جانها) خطاب میکند؛ نه «روحها» (3: 20). در عهد جدید، کلمه «روحها» برای توصیف فرشتگان و نیروهای شریر، مورد استفاده قرار گرفته است؛ و نه برای توصیف انسانها! واینطور بنظر میرسد که آیۀ 22 چنین مفهومی را در بر دارد. همچنین هیچ جای کلام گفته نشده که عیسی به ملاقات جهنم رفت. در اعمال 2: 31 میخوانیم که او به عالم اموات رفت. اما عالم اموات، جهنم نیست؛ بلکه عالم مُردگان است. عالم اموات مکان موقتی است که مُردگان آنجا انتظار قیامت را میکشند. مکاشفه 20: 11-15 تفاوت بین این دو را بخوبی مشخص میکند. جهنم مکان نهائی داوری گم شدگان است؛ اما عالم اموات مکانی است موقتی.
خداوند ما روح خود را به پدر سپرد و جان داد و حد فاصل مرگ و قیام خویش به عالم مُردگان رفت تا به موجودات روحانی (احتمالاً فرشتگان سقوط کرده ؛ یهودا 6) که احتمالاً قبل از طوفان نوح نیز وجود داشته اند؛ پیغامی ارائه نماید. آیه 20 قضیه را روشن میسازد. پطرس نمیگوید که او به این روحهای در زندان چه میگوید؛ اما نمیتواند پیغام نجات باشد زیرا فرشتگان نمیتوانند نجات یابند (عبرانیان 2: 16). احتمالاً آن پیغام، اعلام پیروزی مسیح بر شیطان و تمام نیروهای شریرش بوده است (اول پطرس 3: 22؛ کولسیان 2: 15). از افسسیان 4: 8-10 اینچنین بنظر میرسد که مسیح به بهشت (لوقا 16: 20؛ 23: 43) رفت و تمام آنانی را که قبل از مرگش به او ایمان آورده بودند به بهشت ببَرَد. جزئیات آنچه اتفاق افتاده است در متن ارائه نشدهاند. اما اکثر محققین کتاب مقدس معتقدند که عبارت «اسیری را به اسیری بُرد» را میتوان اینگونه تفسیر کرد.
بنابراین، با وجود همۀ آنچه گفته شد؛ کلام خدا بطور کامل مشخص نکرده است که مسیح دقیقاً در این سه روز، یعنی مابین مرگ و قیامش، چه کار میکرد. چنین بنظر میرسد که او پیروزی خود را بر فرشتگان سقوط کرده وبی ایمانان اعلام میکرد. آنچه را بطور یقین میتوانیم بدانیم این است که او در این مدت به مردم فرصت دوباره برای نجات نداد. هیچ جواب قطعی برای کار مسیح در فاصلۀ بین مرگ و قیامش وجود ندارد. شاید این یکی از اسرای است که تا به روز جلال آنرا درک نخواهیم نمود.